«سکونت 30 هزار حاشیه نشین در شمال بیرجند» این خبر که چند روز قبل چاپ شد بسیار تعجب آور و قابل تامل بود احداث 4 هزار واحد مسکونی برای این تعداد جمعیت زمان براست و به یکی دو سال قبل برنمی گردد.
این که چه دلایلی باعث ایجاد گسترش این معضل اجتماعی در مرکز استان شده و چرا سیاست ها و اقدامات مسئولان برای کاهش و مهار این پدیده هنوز به نتیجه قابل قبولی نرسیده است جای سوال دارد.
هر چند برقراری عدالت اجتماعی به عنوان یک هدف اساسی در تمام برنامه های توسعه ای مورد توجه خاص برنامه ریزان قرار گرفته است، اما گویی تا به امروز، با توجه به اوضاع اقتصادی جامعه، تورم و بیکاری در رسیدن به این هدف والا موفقیت چندانی حاصل نشده است و با این شرایط افرادی که بر اثر نداشتن کار و مشکلات معیشتی و اقتصادی به هر علت راضی به تحمل دوری و سختی هستند گاه به دلیل فشار زندگی وادار به ترک شهر و دیار خود می شوند.
این مهاجرت های تحمیلی تازه اول بدبختی است و شرایط ورود مهاجران به سمت کارهاو مشاغل کاذب و حتی گاه خلاف قانون را فراهم می سازد. ...
حاشیه نشینی از اشکال پدیده فقر محسوب می شود و بر آیندی از نابرابری هاست که در کشورهای در حال توسعه مثل ایران به وقوع می پیوندد، رشد می کند و در این میان اثر گذار است.فشارهای اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و روحی زیادی به قشر حاشیه نشین تحمیل می شود و وقتی رنج، محرومیت و درد زیاد شود فرد قادر به انجام کاری نیست و دچار معضلات اجتماعی و در برخی موارد وادار به ارتکاب جرم، اعتیاد و غیره می شود.از دیدگاه کارشناسان بیکاری و تکدی گری از عوامل موثر در انحراف و گرایش به بزهکاری و مانند آن است و این مشکلات در مناطق حاشیه نشین پررنگ تر و ملموس تر دیده می شود چرا که بیشتر مردم این نواحی در فقر به سر می برند.در این مناطق فرصت تحصیل، مطالعه، کار و رشد استعدادها از خانواده های بی بضاعت و فقیر تا حدود زیادی گرفته می شود و این مسئله زمینه اختلاف سطح درآمد و فرهنگ اقشار جامعه و بی سامانی خانواده ها و بزهکاری را به وجود می آورد.به نظر می رسد دلیل اساسی مشکلات حاشیه نشینان این باشد که هر روز می بینند فاصله آن ها با ثروتمندان بیشتر و بیشتر می شود و کسی هم نیست که به داد آن ها برسد و با این تفاوت عمیق ممکن است برخی از افراد برای این که بتوانند خود را به سطح بالاتری برسانند دست به کارهایی بزنند که از دیدگاه جامعه قابل قبول نباشد اما از طرفی نباید این مسئله را به عموم تعمیم داد و گفت افراد گرفتار در تنگناهای اقتصادی حتما بزهکار هستند در حالی که ممکن است در بزهکاری برخی مجرمان علاوه بر اوضاع اقتصادی و اجتماعی، زمان و مکان و دیگر عوامل هم موثر باشد و به واسطه همین عوامل ، افراد به سمت رفتارهای ضد اجتماعی سوق داده شوند که در این بین توجه به عوامل فرهنگی و اعتقادات بسیار مهم است.بنابراین تکدی گری مشکلی است که امروزه شاهد افزایش روزافزون آن هستیم و با وجود تلاش مسئولان شهر برای جمع آوری متکدیان، کودکان خیابانی و... فشارهای اقتصادی مانع حذف این پدیده از شهر می شود.
اما مشکل فقط به اینجا ختم نمی شود عادی شدن حضور این افراد در بین شهروندان و کم توجهی و چه بسا بی توجهی مسئولان برای اتخاذ سیاست های پیش گیرانه و زیربنایی خود مشکلی جدی تر است که نباید نسبت به آن بی توجه بود.
در پایان باید گفت حاشیه نشینی یکی از بسترهای ایجاد ناهنجاری های اجتماعی است که در صورت تداوم ما را با بحران های بزرگی روبه رو خواهد کرد.حاشیه نشینان در طول سال های گذشته نه تنها هیچ گاه آن چنان که باید مورد حمایت قرار نگرفته اند بلکه با تغییر دولت ها و مدیریت های شهری با مشکلات بسیاری مواجه بوده اند و برای دیگران هم مشکل ساز هستند./ر.خراسان